آنچه در بازار پستی ایران اتفاق افتاده است نه خصوصیسازی و مقرراتزدایی؛ بلکه «آزادسازی» است. بنا به تجربههای جهانی موجود در مورد آزادسازی، برای جلوگیری از آشفتگی در مقررات و استانداردها(که در نهایت منجر به تضییع حقوق مردم و کاهش کارایی بازار می شود) لازم است که آزادسازی همراه با نهادسازی باشد. نهادهای قدرتمند، محافظ مقررات مفید و کارآمد و ضامن حقوق ...
اقتصاد ایران، سالهاست که با معضل رونق فعالیتهای غیررســمی و بزرگ بودن بخش سایه اقتصاد مواجه است. تجربه شکلگیری "پست اول"، میتواند بالقوه الگویی برای تقویت بخش رسمی و کوچکساختن بخش غیررسمی اقتصاد ایران باشد.
تاریخچه خصوصیسازی در ایران سرشار از شکستهای تلخ و تلاشهای نافرجام یا بدفرجام است. بیشتر تجربههای خصوصیسازی در ایران به نابودی و ورشکستگی بنگاههای واگذار شده منجر شده یا به باز تولید رانت و ناکارآمدی دولتی در یک قالب تازه و این بار حتی نظارت ناپذیرتر و غیر مسئولتر.
ورود اپراتورهای خصوصی به بازار خدمات پستی، حاصل یکصد سال تردید و تعامل، برای انتظام بخشیدن به این بازار و توسعه ظرفیت های آن در پاسخ به یک نیاز ضروری بود: نامه ها، بسته ها و هدیه هایی که باید مسافت های طولانی را در زمان کمتری طی می کردند.
شرکت های پستی و فعالان پست لجستیک تلاش زیادی میکنند تا بتوانند "ردپای کربنی" خود در جهان را محو کنند! بیشتر این شرکتها وابستگی عمیقی به سوختهای فسیلی دارند و از سالها پیش مبارزه برای کاهش مصرف این سوختها و جایگزینی آنها با سوختهای پاک را شروع کردهاند.